کد مطلب:259317 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

سخنان حکیمانه
فتح بن یزید جرجانی گوید: در آن مسافرتی كه امام هادی علیه السلام از مدینه آمد، من هم از پشت سر آن حضرت می آمدم. در بین راه می شنیدم كه آن بزرگوار می فرمود: كسی كه از خدا بترسد مردم از او می ترسند و كسی كه از خدا اطاعت كند مردم از او اطاعت می كنند.

من آهسته آهسته رفتم تا به امام رسیدم، سلام كردم، جواب سلام مرا رد كرد. اول سخنی كه به من فرمود این بود:ای فتح! كسی كه خدا را اطاعت كند باكی از



[ صفحه 76]



غضب مخلوقین نخواهد داشت، كسی كه خدا را به غضب آورد باید یقین كند كه غضب مخلوقین نصیب او خواهد شد.

ای فتح! خدا را نمی توان وصف كرد مگر آن طور كه خودش نفس خود را وصف كرده، كجا وصف كرده می شود آن كسی كه حواس انسان از درك او عاجزند، قوه ی واهمه ها عاجزند كه به او برسند، قوه ی چشم ها از احاطه به او عاجزند، خدا از آن بزرگ تر است كه وصف كنندگان او را وصف می كنند، مقام او عالی تر از آن است كه صفت او را شرح بدهند، در عین حال نزدیكی دور و در عین حال دوری نزدیك است، خدا چگونگی را خلق و معلوم كرده پس نمی شود گفت: خدا چگونه است؟ خدا مكان را خلق كرده، پس نمی توان گفت: خدا در چه مكانی است؟ زیرا خدا پاك و منزه است از این كه دارای چگونگی بودن و در مكان معلومی باشد.

خدا را كه نمی توان وصف كرد به جای خود، بلكه كنه و حقیقت رسول خدا صلی الله علیه و اله را هم نمی توان وصف كرد، زیرا كه خدای جلیل نام آن حضرت را با نام مبارك خود قرین كرده است. پیامبر خود را در وجوب فرمانبرداری شریك خود نموده است. جزای آن كسی را كه از پیامبر اطاعت كند، نظیر جزای كسی قرار داده است كه از خدا اطاعت كرده باشد، چنان كه در قرآن فرموده:

(و ما نقموا منه الا أن أغناهم الله و رسوله من فضله). [1] .

«از او كینه ورزی نكردند مگر این كه خدا و رسول آنان را از فضل خود بی نیاز كردند».

همچنین از قول آن اشخاصی كه از پیامبر اطاعت نكردند می فرماید:

(یا لیتنا أطعنا الله و أطعنا الرسولا). [2] .

«ای كاش ما خدا و رسول را اطاعت می كردیم».



[ صفحه 77]



یا این كه چگونه می توان آن كسی را وصف كرد كه خدای حكیم اطاعت از او را - یعنی امام - با اطاعت پیامبر خود قرین كرده است؟ چنان كه می فرماید:

(أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اولی الأمر منكم). [3] .

«خدا و رسول و صاحبان امر (یعنی دوازده امام) خود را اطاعت نمایید».

ای فتح! همان طور كه خدا و حجت خدا را نمی توان وصف كرد، همان طور هم آن مؤمنی را كه تسلیم امر ما باشد نمی توان وصف نمود.

پیامبر ما صلی الله علیه و اله افضل پیامبران است. وصی آن حضرت (یعنی علی بن ابی طالب علیهماالسلام) افضل اوصیا است.

حضرتش بعد از سخن طولانی به من فرمود: امر خود را بر اوصیا واگذار كن و تسلیم آنان باش.

آن گاه فرمود: اگر هم می خواهی منصرف شو.

من فردای آن روز خدمت حضرتش رفتم، سلام كردم، جواب فرمود، گفتم: یابن رسول الله! اجازه می دهی درباره ی یك موضوعی كه شب گذشته به فكر من رسیده، صحبت كنم؟

فرمود: بپرس و به جواب آن گوش بده! زیرا كسی كه یاد می دهد با كسی كه یاد می گیرد در ثواب هدایت شدن شریكند. در نصیحت كردن مأمورند. اما آن موضوعی كه به فكر تو رسیده، اگر امام بخواهد تو را از آن خبر می دهد، زیرا خدا كسی را غیر از پیامبری كه پسندیده باشد از علم غیب آگاه نمی كند و آنچه كه نزد پیامبر باشد نزد امام هم خواهد بود. آنچه را كه پیامبر صلی الله علیه و اله بداند جانشینان او نیز می دانند.

ای فتح! شاید شیطان بخواهد تو را دچار اشتباه كند، راجع به آنچه كه من برای تو گفتم وسوسه نماید، تو را نسبت به آن موضوعاتی كه من برای تو شرح دادم دچار شك كند تا تو را از راه راست خدا منحرف نماید.



[ صفحه 78]



گفتم: من از كجا بدانم كه امام و پیامبر این طورند؟ یعنی علم غیب داشته باشند و اطاعت آنان هم نظیر اطاعت خدا واجب باشد اگر این طور باشد پس آنان هم - نعوذا بالله - خدایانی خواهند بود. در صورتی كه آنان مخلوقند، پرورش یافته اند، فرمان بردارند، در مقابل خدا ناچیزند، در برابر خدا به خاك می افتند.

امام هادی علیه السلام فرمود: وقتی شیطان تو را دچار این گونه وسوسه ها می كند، وسوسه های او را به وسیله ی آنچه كه من به تو یاد دادم، ریشه كن.

فتح می گوید: به امام علیه السلام عرض كردم: فدایت شوم! گره از كار من گشودی و وسوسه ی شیطان لعین را برای من كشف كردی، زیرا شیطان این گونه وسوسه ها را در دل من جای داد كه شما خدا خواهید بود.

فتح گوید: امام هادی علیه السلام سجده ی شكر به جای آورد. شنیدم كه در سجده می گفت: پروردگارا! من ناچیز برای تو به خاك افتاده ام و فروتنی كرده ام.

بعد از آن به من فرمود: ای فتح! نزدیك بود كه گمراه شوی، عیبی ندارد، چه بسا هلاك شد آن كه باید هلاك شود، اگر تو بخواهی خدا تو را می آمرزد.

فتح گوید: من به جهت این كه خدا وسوسه های شیطان را برایم كشف كرد با خوشحالی خارج شدم.

فتح گوید: من در منزل بعدی خدمت امام هادی علیه السلام رفتم، دیدم آن حضرت به پشتی تكیه كرده و در مقابلش مقداری گندم برشته بود كه آن بزرگوار آنها را مخلوط می كرد. شیطان مرا وسوسه كرد كه امام نباید چیزی بخورد و بیاشامد.

امام به من فرمود: بنشین، ما هم نظیر پیامبرانیم، پیامبران هم می خوردند و هم می آشامیدند و در بازار راه می رفتند، هر جسمی احتیاج به غذا دارد مگر خالق اجسام كه واحد و ایجادكننده ی اشیاء است و جسم را به وجود می آورد، شنوا و دانا است پاك و منزه است از آنچه كه ستم كیشان می گویند. مقام خدا بسیار عالی و بزرگ است.

بعد از آن به من فرمود: اگر بخواهی خدا تو را می آمرزد.

وقتی كه آن حضرت وارد بغداد شد، اسحاق بن ابراهیم با عده ای از سرلشكران از حضرتش استقبال كرده آن حضرت را ملاقات نمودند.



[ صفحه 79]




[1] سوره ي توبه، آيه ي 75.

[2] سوره ي احزاب، آيه ي 66.

[3] سوره ي نساء، آيه ي 62.